کردم
و تو رسیدی با پیام آشنایی با نوای دوستی بیا تا دوباره همراه شویم
بیا تا با سکوتت به من نا اروم ارمش دهی
بیا تا آروم بگذریم از کنار این آب روان آرامتر قدم بردار
نکند با قدم های ما برگی خسته و تنها که بر زمین افتاده خرد شود
آخر او همان برگی است که روزی سر به فلک داشت.....
ل.ر